فیلم "نفس"
نقش بهار توی فیلم نفس همیشه منو یاد خودم انداخته
فیلمی ک روزی دوبار می دیدم و حفظش بودم تا اینکه حذفش کردم که نبینم
اونجا که کتاب رو انداخت توی آب و گفت ننه آقا راست میگه هرکی زیاد کتاب بخونه "دیوونه" میشه
منم قبل از مدرسه رفتنم از بس کتاب خوندن رو دوست داشتم همیشه برام کتاب میخریدن و میخوندن تا خودم بلد شده بودم خوندنو و منتظر بودم بیشتر بلد بشم تا اول دبستان ک تابستونش اولین کتاب وحشتناک زندگیم رو خوندم تا بعد از مدرسه تا تموم شدنش
همش میخواستم زودتر مدرسه تموم بشه ک آزاد باشم واسه خوندن . دوست داشتم مدرسه نمی رفتم .
بعد ک اختیار دانشگاه با خودم شد تصمیمای جدی گرفتم واسه خودم بودن.
اما الان خیلی از خودم میترسم . من پر از سوالم پر از شک . تردید دو دلی . ترس سوال سوال سوال .انقدر خوندم و خوندم ک الان از ترس سوال جدید میترسم ک بخونم حتی میترسم بپرسم آخه نمیخوام جوابی ک از سر خودخواهی و خودباوری هست بشنوم . نمیخوام اگه بلد نیستن بگن این فکرا چیه
میترسم یه روز ببینم دیگه نیستم
کاش منم از اول کتابارو انداختهاند بودم توی آب . جای تنهایی نشستن و کتاب خوندن
کنجکاوی وحشتناکم کار دستم داده .
اصل زندگیم داره از دستم میره و من ترسیدم .
خداجون ؟ خودت آگاه ب کل منی التماسن
درباره این سایت